یکی از مباحث مهمی که در حوزه نقد وهابیت مورد بحث و کنکاش قرار میگیرد، بحث سنت و بدعت است. مراد از سنت در این مبحث، آن چیزی است که مستند به اصول شرع باشد و نقطۀ مقابل آن، بدعت میباشد. تعاریف متعددی برای بدعت ارائه شده است. محور عمدۀ تعریفها، حول دو مطلب میچرخد؛ یکی نداشتن اصل در شرع برای امر محدث (نوپیدا) و دیگری، اضافه کردن به دین یا کاستن از آن، با استناد به شرع میباشد. وهابیها در این بین، با توسعه در مفهوم بدعت، بسیاری از کارهای مسلمانان را بدعت معرفی میکنند. آنها انجام هر عملی را که در زمان پیامبر6 و صحابه و تابعان به آن عمل نشده را، مصداق بدعت میدانند و از طرفی، اصل داشتن این اعمال در شرع و اطلاقات آن را مخدوش میدانند؛ در حالیکه اولا، اختلاف در اصل داشتن یا نداشتن عملی در شرع، از امور اجتهادی هست و بهراحتی نمیتوان حکم بدعت داد؛ از طرف دیگر، ترک فعلی از سوی پیامبر6 مادامی که دلیل و قرینهای بههمراه نداشته باشد، دلالت بر حرمت آن فعل ندارد؛ بلکه صرفا بر عدم وجوب آن دلالت میکند.