دانستن مصطلحات حدیثی و آشنایی با حال جرح و تعدیل روات، در استناد به روایات نبوی6، دو شاخصه مهم است که بدون آن، استناد به روایات و عمل کردن به آنها امکانپذیر نیست. ناصر بن عبدالله قفاری یکی از علمای وهابی عصر حاضر، شیعه را فاقد این دو ویژگی دانسته و میگوید: شیعیان از گنجینه روایات نبوی6 بهرهای نبرده اند؛ چراکه اولاً، رجال شیعه در قرن چهارم (هق) تأسیس شده و گزارشات آن در کشف حال روات تأثیری ندارد؛ ثانیاً، تقسیمات روایی شیعه در قرن هفتم (ه ق) توسّط علامه حلّی4 برای فرار از اشکالات ابن تیمیه تأسیس شده و تا قبل از این، متقدمین شیعه به هر روایتی عمل می کردند؛ در این مقاله، در جواب خواهیم گفت که اولین کتاب رجالی شیعه در نیمه اول قرن اول هجری توسط عبیدالله بن ابیرافع نگاشته شد. شیخ طوسی در فهرست خود از این کتاب بهنام «تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین7 فی الجمل و الصفین و النهروان من الصحابة» یاد کرده و سند خود را بدان ذکر نموده است. علمالحدیث شیعه نیز از حیث تالیف کتاب مستقل، حداقل 200 سال بر سایر مذاهب مقدّم بوده و از حیث تفکیک روایات صحیح از غیر آن نیز، قرائن نشان می دهد، این کار در میان شیعیان، قبل از زمان امامین صادقین:، همواره رایج بوده است؛ در نتیجه، شبهاتی که وی بر اساس این اشکالش مطرح کرده وارد نیست.