کارشناسارشد کلام اسلامی (گرایش نقد وهابیت) و دانشپژوه مؤسسۀ دار الإعلام لمدرسة أهل البیت.
چکیده
ابنتیمیه، شیوخ امامیه مانند هشام بن حکم و هشام بن سالم را بهاتفاق صاحبان ملل و نحل، نخستین قائلان به تجسیم دانسته است؛ اما باید توجه داشت که اولاً، هشام بن حکم و هشام بن سالم را نمیتوان نخستین قائلان به تجسیم دانست؛ چراکه افرادی متقدم بر این دو فرد بوده که اندیشهای ترسیمی داشتهاند. ثانیاً، نهتنها اعتقاد تجسیمیِ هشام بن حکم و هشام بن سالم مورد اتفاق ملل و نحلنویسان نیست، بلکه برخی از آنان این دو فرد را مبرا از تجسیم دانستهاند. ثالثاً، صاحبان ملل و نحل، در این حوزه اختلافاتی جدی با یکدیگر داشتهاند و اتهام تجسیم به هشام بن سالم در آثار متأخرِ ملل و نحلنویسان قابلرؤیت است؛ نه آثار متقدم آنان. رابعاً، برخی ملل و نحلنویسانِ اهلسنت همانند اشعری و شهرستانی به توجیه اقوال تجسیمیِ هشام بن حکم پرداخته و کلام ایشان را فاقد محذورات تجسیم دانستهاند. همچنین ابنتیمیه شیعه را شهیر در تجسیم دانسته و اقوال تجسیمی طوائف شیعه را بیشتر از سایر طوائف دانسته است؛ اما واقعیت این است که قول به تجسیم، با تأویلگراییِ تشیع در حوزۀ معناشناسی سازگاری ندارد و با ظاهرگراییِ اصحابحدیث در این حوزه، تناسب بیشتری دارد.