مطهری و سید قطب در تعریف و اقسام توحید و شرک وجه نظر مشترکی دارند. گرچه سخنان سید قطب در این باره متشتت است، ولی از برخی کتب و نیز از تفسیر فی ظلال القرآن و بررسی آیات توحیدی آن میتوان چنین استنباط کرد که وی توحید را از دو منظر عقیده و عمل بررسی کرده و توحید در عقیده را به دو قسم ذاتی و صفاتی، و توحید عملی را نیز به دو قسم فاعلی و عبادی تقسیم میکند. آنچه برای وی بسیار اهمیّت دارد، توحید در حاکمیت است که پیونددهنده توحید عقیده به عمل است، بدین معنا که چون توحید الوهی است، باید حاکم نیز واحد باشد و اطاعت و بندگی هم فقط باید برای او باشد. لذا وی اطاعت از حاکم و طاغوت را نوعی شرک میپندارد. مطهری نیز اطاعت از طاغوت را نوعی شرک میداند، ولی معیار توحید و شرک را در توحید نظری «از اویی» و در توحید عملی «به سوی اویی» تفسیر میکند و اطاعت از حاکم را رابطه تسخیر طرفینی میداند و فقط شرک جلی را مستحق کفر میشمرد، برخلاف سید قطب که با استفاده از توحید در حاکمیت، عملگرایی در اسلام را معیار مسلمان بودن فرد میداند. لذا اطاعت از حاکم و طاغوت را در زمره شرک جلی قرار میدهد و برای تمام آنها حکم کفر را مترتب میسازد.