بهار عربی و آغاز قیام ملتهای عرب علیه دولتهای مستبد و دستنشاندهٔ غرب، هرچند ابتدا نویددهنده تحولی عظیم در میان تودههای مسلمان بود، اما برآیند آن در کشورهایی مثل تونس، مصر، لیبی و اردن، با چیزی که جامعهٔ مسلمان انتظار آن را داشت بسیار متفاوت بود. این قیامها برای برخی، مثل مردم تونس انحراف این جریان از مسیر اصلی را در برداشت؛ برای برخی مثل مردم مصر، پس از موفقیتی نسبی، کودتای نظامی به همراه داشت؛ و برای مردم لیبی، نبود دولت مرکزی و مقتدر را رقم زد.
تمامی این نتایج را میتوان به نوعی حاصل دسیسههای غرب، دول استعماری و نیز متحدانشان در منطقه دانست. اما آنچه این مقاله بدان میپردازد، نحوهٔ پیدایش و فراز و فرود گروه موسوم به انصارالشریعة است که از گروههای سلفی- جهادی منطقه بود، و از نبود دولت مرکزی در لیبی سوءاستفاده کرد و موقعیت خود را در این کشور برای مدت کوتاهی استحکام بخشید.
آنچه پیش روی شما است ترجمهای است از مقالهٔ منتشرشده در مجلهٔ گرایشهای معاصر در ایدئولوژی اسلامی، وابسته به موسسهٔ هادسون، که همین موضوع را بررسی میکند. مطالب این مقاله نیز صرفاً از متن اصلی ترجمه شده و دیدگاههای نویسندهٔ آن است. ترجمهٔ آن لزوماً به معنای تأیید دیدگاههای ایشان نیست.