موسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621A comparative study on the concept of worshipping from the viewpoint of Imamiyyah and Wahhabismبررسی تطبیقی مفهوم عبادت از دیدگاه امامیه و وهابیت2140167769FAفرشته چهرزاددانشپژوه دوره اول وهابیتشناسی، جامعةالزهرا.Journal Article20230302The Shia Twelvers defined the worshipping in two broad categories: 1- performing the religious acts like praying, fasting, taking the Haj pilgrimage and etc. 2- submission before a creature that is considered as God. The common denominator in these definitions is that the "mere submission" is not enough for worshipping. So, the Shia Twelvers do not consider an act worshipping if it is not done by the intention of "mere submission". All kinds of worshipping just like kneeling, circumambulation, sacrificing the animals and etc. must be done by "mere submission". On the contrary, the Wahhabi defines the worshipping as "mere submission" without the intention of the doer, whether he consider this being as God or not. considering this point, they think that if we submit to others or do some acts without the worshipping intention, it is worshipping. We must bear in mind that the essence of worshipping is intention and what separate the worshipping act from non-worshipping act is intention. Our Holy prophet says: "Acts are judged by the intention".علمای امامیه تعاریف متعددی از عبادت ارائه دادهاند که این تعاریف به دو دسته کلی قابلتقسیم هستند. یک دسته عبادت را بهمعنی «انجام اوامر عبادی مانند نماز، روزه و حج...» و دسته دیگر آن را بهمعنای «خضوع در برابر موجودی که دارای وصف ربوبیت و الوهیت باشد» میدانند. وجه مشترک هر دو دسته این است که «صرف خضوع» را برای شکلگیری «عبادت» کافی نمیدانند. ازاینرو صرف «سجده»، «طواف حول قبور»، «ذبح در مکانهای مقدس» و «ندای غیر الله» و مسائلی از این قبیل را عبادت نمیدانند، مگر اینکه این اعمال با قصد تقرب همراه باشند. در مقابل، وهابیان چهار تعریف از عبادت ارائه دادهاند که یک مورد از این چهار تعریف [<strong>غَایَةُ الْحُبِّ بِغَایَةِ الذُّلِّ وَالْخُضُوعِ</strong>؛ نهایت حب همراه با نهایت خاکساری و خضوع] از بقیه تعاریف در نوشتههای وهابیان کاربرد بیشتری دارد. آنان کمال و نهایت خضوع و محبت را برای شکلگیری عبادت، کافی میدانند. ازاینرو بسیاری از اعمالی را که در ظاهر با خضوع همراه هستند، عبادت محسوب کرده و مدعیاند هرگاه این اعمال در برابر غیر الله انجام گیرند، شرک، محقق میشود. مهمترین نقدی که به تعریف وهابیان وارد است اینکه آنان از عنصر اصلی عبادت یعنی نیت و اعتقاد، غفلت کردهاند و توجه ندارند آنچه «عادات» را از «عبادات» جدا میکند، صرفًا «نیت» است و این مطلبی است که رسولالله$ نیز به آن اشاره کردند و فرمودند: «<strong>انما الاعمال بالنیات</strong>»؛ ملاک عمل، نیت است نه ظاهر آن.https://serajemonir.darolelam.ir/article_167769_d422bebe934b8a5894ff701052385a2e.pdfموسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621A comparative study on being the God in the Sky, focusing of the Jariyyah Hadithتببین نقدهای اهلسنت بر دیدگاه وهابیت در زمینه علوّ خداوند در آسمان با تکیه بر حدیث جاریه4160167771FAسعید سلمانیپژوهشگر مؤسسه دارالإعلام لمدرسة أهلالبیت.Journal Article20230302Wahhabism disagree with the Sunni on whether the God has a specific palace or not? The Wahhabi maintains that the God has a special place of the sky and is above all of the creatures, but the Sunni mainstream believe that there is no direction and place for God. The Wahhabism claim that the <em>Jariyyah</em> <em>Hadith</em> proves their ideas, and the God is above on the sky. While the Sunni mainstream believe that this narration can be interpreted according to the narrations that negate the place for God. Also, we have other narrations that disprove the Wahhabi claim like the <em>Abu Hurairah's</em> narrations and <em>Onogh Raheleh's</em> narration. since these narrations are in contrast with the <em>Jariyyeh</em> <em>Hadith</em> and contradict with God's placement. Furthermore, there is some turmoil in the <em>Jariyyeh's </em>text<em>.</em> There are some other narrations that instead of talking about the place of God, speaks of confessing to the existence of God. It seems that this interpretation is much more logical. Finally, the earth is round. therefore, the highness is relative, and we can not say where is the high above in the sky.
وهابیت با اهلسنت در بحث مکانداشتن پروردگار، اختلاف دیدگاه دارند. وهابیت، خداوند را بالای آسمانها و بالاتر از تمام مخلوقات میدانند؛ اما اهلسنت معتقدند خداوند، جهت و مکان ندارد. به باور وهابیت، حدیث جاریه، وجود خداوند را در آسمان، تأیید میکند درحالی که اهلسنت، این روایت را قابلتأویل یا متعارض با آیاتی از قرآن میدانند که نفی مکان از خداوند مینمایند و همچنین متعارض با روایات گوناگونی مانند روایت ابوهریره در <em>صحیح مسلم</em> و روایت عنق راحله میدانند. علاوه بر اینکه متن، دارای اضطراب است؛ زیرا این ماجرا در دیگر روایات با عباراتی مانندِ شهادت به وجود الله و سؤال از کیستیِ پروردگار آمده است نه پرسش از مکان پروردگار و شهادت به وجود الله با قرائن، سازگاری دارد. افزون بر گذشته، وهابیت برای استناد به این روایت، چارهای جز تأویل در دو جای متن روایت ندارند. درحالی که از اساس، منکر هرگونه تأویل هستند. نسبیبودن علو با توجه به کرویبودن زمین نیز دلیل دیگری بر ردّ اعتقاد به وجود پروردگار در آسمان است.
<strong>کلیدواژهها:</strong> https://serajemonir.darolelam.ir/article_167771_36b7966432c86203f5576ee6d608e2ad.pdfموسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621Reviewing the Wahhabi viewpoint on intermediation from the saints, emphasizing on the contemporary authorsبررسی دیدگاه وهابیان در طلب شفاعت از اولیای خدا با تکیه بر نظرات نویسندگان معاصر6178167772FAمرتضی حکیمیدانشپژوه دوره چهارم مؤسسه دارالاعلام لمدرسة اهلالبیت و سطح چهار گرایش فقه مقارن.حسین قاضی زادهدانشآموختۀ حوزۀ علمیه قم، دکتری تخصصی وهابیتشناسیJournal Article20230302The majority of Muslims, whether Sunni or Shia, maintain that we can seek <em>intermediation </em>from the saints after their departure from this world, relying on valid religious texts. But the Wahhabi believe that we must not seek <em>intermediation </em>from anyone except God. The following is their argue: firstly, there is no religious base for legalization this act. Secondly, this act is deifying other creatures and asking our requests from someone other than God. They believe that no one other than God can intermediate in human's affairs. And finally, <em>intermediation </em>is at the time of living and not after dying. Responding to these doubts, we can say that there is a far difference between asking <em>intermediation </em>from idols and God. In intermediation from idols, the idolaters did not believe in intermediation from idols but consider them as Gods which are independent from the God, while Muslims believe that the saint's power is given by God and calling the prophet is equal to calling the God itself. There are some narrations proving that asking <em>intermediation</em> was common both at the time of our Holy prophet and after his death.عموم مسلمانان شیعه و اهلسنت، طلب شفاعت از اولیای الهی و رسول خدا$ را پس از وفاتشان با استناد به نصوص معتبر میپذیرند؛ ولی وهابیان معتقدند، کسی نباید از غیرِ خدا درخواست شفاعت داشته باشد. دلایل آنها را در این مورد، به چند محور عمده میتوان تقسیم کرد: یکی اینکه طلب شفاعت از غیر خدا را عاری از دلیل و برهان میدانند، دیگر اینکه تصور میکنند این کار، بهمنزله الهدانستن غیر خداست یا شفاعت را دعای غیر الله میشمارند، دیگر آنکه اعتقاد دارند، هیچ کس غیر از خدا نمیتواند در شفاعت، دخیل باشد و آخر اینکه طلب شفاعت از پیامبر$ را مخصوص به زمان حیات ایشان میدانند. در ادامه به ادعای آنان چنین پاسخ داده میشود که اولًا بین شفاعتخواهی مشرکان از بتها و طلب شفاعت مسلمانان از دوستان خدا، تفاوتی بنیادین وجود دارد و آن این است که بتپرستان، هیچ برهانی بر شفیعدانستن بتها نداشتند و همچنین آنها را در عرض نیروی الهی اتخاذ کرده بودند. درصورتی که مسلمانان برای این کار، هم برهان دارند و هم اینکه نیروی اولیای خدا را در طول قدرت او و مخلوق او میدانند. ثانیًا شفاعتخواهی از پیامبر$ مانند دعای غیر الله نیست؛ بلکه دعایی که به نیت خدادانستن مخلوق باشد، باطل است. همچنین با آوردن روایاتی از اصحاب، اثبات شد که آنان از پیامبر$ بعد از رحلتشان شفاعت میخواستند. ازاینرو هم میتوان بدون واسطه از آن بزرگوار شفاعت خواست و هم اینکه بعد از وفات ایشان نیز شفاعتخواهی مجاز است.https://serajemonir.darolelam.ir/article_167772_602da98e04b35374288847e646f91e27.pdfموسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621Considering the validity of the Holy prophet's companions from the viewpoint of Wahhabism, emphasizing on the Ibn Qayyim's viewبررسی و نقد حجیت قول صحابی نزد وهابیت با تأکید بر آراء ابنقیم7998167773FAسید مصطفی هاشمی نجف آبادیدانشپژوه سطح چهار مؤسسه دارالاعلام لمدرسة اهلالبیت.مجید حیدریپژوهشگر مؤسسه دارالاعلام لمدرسة اهلالبیت.Journal Article20230302The Wahhabi believe in the validity of companion's sayings and consider them as a source for extracting Islamic rules<strong>. </strong>Ibn Qayyim is one of the scholars that pertains to Wahhabi school and believes that all of the narrations of the Holy prophet's companions are Valid. In this essay, by an analytical – descriptive method the validity of the Holy prophet's companions is discussed and the results is as the following: although the companions were praised in the Holy Quran because of their faith and good deeds, it does not mean that all of their sayings and actions are valid. The narrations of companion are valid only if it narrates the Holy prophet's sayings. But if the companion says something that does not narrate the Holy prophet, it is not valid.وهابیت قائل به حجیت قول صحابی است و آن را یکی از منابع استنباط احکام میداند. ابنقیم که از شخصیتهای موردقبول و اعتماد وهابیت بهشمار میرود، آیات و روایاتی را که در مدح صحابه وارد شده، دلیل بر حجیت قول صحابی میداند. در این نوشتار با روش توصیفی‑ تحلیلی، حجیت قول صحابی موردبررسی و نقد قرار گرفته و بیان شده است که هر چند صحابه بهسبب ایمان و عمل صالح، مورد مدح قرار گرفتهاند، ولی آن مدح دلیل بر حجیت اقوال آنان نیست و قول صحابی درصورتی حجت است که از پیامبر اکرم$ نقلقول کند. ولی اگر سخنی بگوید و آن را مستند به رسول خدا$ نکند، کلامش استنباط وی محسوب میشود و اعتبار ندارد.https://serajemonir.darolelam.ir/article_167773_95bea8e5dd57a6d2b9d4e45e22342093.pdfموسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621A criticism on the Wahabi view on the "similarity between Muslims and polytheists in the intermediation issue" from the Sunni viewpointنقد دیدگاه وهابیت در شباهتپنداری مسلمین به مشرکین در مسئله شفاعت از نگاه اهلسنت99124167774FAزینب ربیعی فرطلبه سطح 3 فقه و اصول حوزۀ خواهران.حسین قاضی زادهدانشآموختۀ حوزۀ علمیه قم، دکتری تخصصی وهابیتشناسیJournal Article20230302The Wahhabi maintain that the Muslims by asking intermediation from the dead resemble the polytheists and we can issue a fatwa for killing them. Since they consider the saints who are dead incapable of doing anything and have no supernatural power. The Wahhabi believe that the Muslims who seek intermediation from the saints are just like the pagans worshipping the idols and believe in a kind of partner for the God. Contrary to the Wahhabi, the Sunni scholars maintain that according to the Quranic verses, narrations and the conducts of the early Muslims, we can say that intermediation is recommended in Islam. In this essay by an analytic- descriptive method, a comparison will be made between the Wahhabi school of thought and the Sunni main stream in this issue. It seems that the Sunni view is opposite to the Wahhabi viewpoint and we can not call those seeking intermediation from the saints pagans and it is a wrong comparison, because the pagans were believing in the deity of the idols but the those seeking intermediation consider the saints as the God's agents, maintaining that we must only worship the God.وهابیت معتقد است، مسلمین در شفاعتطلبی از غائبین، شبیه به مشرکین هستند. به همین واسطه مسلمین را مشرک خوانده و ریختن خونشان را مباح میداند. وهابیت قائل است، مسلمین با طلب شفاعت از بزرگانشان، از غیر الله که متصف به صفت «<strong>لا یضر و لا ینفع</strong>» هستند، درخواست کرده و به همین علت، همانند مشرکین، غیر الله را عبادت کرده و برای خدا شریک قائل شدهاند؛ اما مفسرین اهلسنت، معتقدند از آیات، روایات و سیره خلف و سلف، جواز و گاهی استحباب این نوع شفاعت بهدست میآید. این مقاله در نظر دارد که نظر وهابیت (و ابنتیمیه، از آن جهت که وهابیت در آراء خود تحتتأثیر او هستند) و اهلسنت را به روش کتابخانهای و با محوریت آیات و روایات و سیره و اقوال علما در سه تمایز‑ شفاعت مالایضر ولاینفع، شفاعت بهنحو استقلالی و عبادت شفیعان‑ بررسی کند. بهنظر میرسد که تمام دلایل خلاف نظر وهابیت را اثبات کرده و بیان میکند که این نوع نگرش قیاس باطل و معالفارق است؛ زیرا مشرکان، بتها را عبادت میکردند تا نزد خداوند برای آنها شفاعت کنند. خداوند نیز آنها را بهسبب عبادت غیر خدا نکوهش میکند. درحالی که وقتی مسلمین از بزرگانشان طلب شفاعت میکنند، هرگز آنها را عبادت نمیکنند. مسلمین عبادت را مختص ذات مقدس خداوند میدانند.https://serajemonir.darolelam.ir/article_167774_eaa0cbb9d6a27b60f94dba95902561da.pdfموسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621A comparative study on the strategies of Muslim Brotherhood in Egypt, Tunisia and Turkeyبررسی تطبیقی رویکرد اخوانالمسلمین در مصر، تونس و ترکیه125144167775FAسید محمد ساداتی نژادپژوهشگر روابط بینالملل و مدیرعامل جمعیت ندای صلح.وحید مصاحبی محمدیکارشناسی ارشد علوم سیاسی.علی باقی نصر آبادیاستادیار دانشگاه.Journal Article20230302In this essay, A comparative study on the strategies of Muslim Brotherhood in Egypt, Tunisia and Turkey is made. In Egypt, the Muslim Brotherhood is as the origin of this movement. in Turkey, the Muslim Brotherhood is considered as a movement that reached to the power and finally in Tunisia, the Muslim Brotherhood party acted as a successful current. That is why these countries were selected as an object of the study in this essay. The Muslim Brotherhood branches in these countries were studied and their common bounds and their differences were clarified. The main question in this essay is that which of these representatives of the Muslim Brotherhood were more successful and had a greater effect on Muslim world and in international level. As it was expected, at the end, it was cleared that none of these branches of the Muslim Brotherhood are effective, although they had a great capacity. The Muslim Brotherhood activities just boosted the secular rulers and imperialism, since the above-mentioned branches of Muslim Brotherhood were not successful because In Egypt, it did not get the power. In turkey, it acts as a secular party. In Tunisia, the Muslim Brotherhood distanced itself from the mottoes. در این مقاله، به بررسی تطبیقی رویکرد اخوانالمسلمین در مصر، تونس و ترکیه پرداخته شده است. اخوانالمسلمین در مصر بهعنوان خاستگاه این جریان، ترکیه بهعنوان اخوانی که موفق شده به حاکمیت برسد و اخوان تونس بهعنوان جریانی که موفق به ورود به عرصه سیاسی شده، جهت بررسی تطبیقی در این پژوهش، انتخاب شدند.
در ابتدا به بررسی موردی رویکرد اخوانالمسلمین در هر یک از کشورهای مصر، ترکیه و تونس پرداخته و وجوه تمایز و اشتراکات کلی آنها معین شد. سؤال اصلی پژوهش این بود که کدامیک از این جریانها دارای اثرگذاری بیشتری بر تحولات جهان اسلام و نظام بینالملل بودهاند. درنتیجه پژوهش، فرضیه مقاله، مورد تأیید قرار گرفت که هیچکدام از جریانهای اخوانالمسلمین باوجود همه ظرفیتها، توسعه و رشد شبکهای در جهان اسلام و فعالیتهای سیاسی در این کشورها، نهایتًا موفق نشده است تأثیرات شگرف و قابلتوجهی را از منظر سیاسی و بینالمللی در سطح جهان اسلام و نظام بینالملل ایجاد کند و فعالیتهای آن به سود سکولارها، حکام مستبد و قدرتهای استکباری، تمام شده است.
جریان اخوان در کشورهای اسلامی یا موفق به کسب و تثبیت قدرت نشده، مانندِ اخوان مصر یا در قالب و چارچوب سکولارها فعالیت نموده، مانندِ اخوان ترکیه یا با اتخاذ رویکردی دوگانه و متناقض بعد از کسب موقعیت، تلاش کرده تا از اخوان و آرمانهای آن فاصله بگیرد، مانندِ اخوان تونس.https://serajemonir.darolelam.ir/article_167775_57ec72226c722b0b96d2234acf4e02c5.pdfموسسه دار الإعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلامسراج منیر103820200621-گزارش کتاب «التبرک بالصالحین بین المجیزین و المانعین»157170183467FAعلی اکبر لطفی* پژوهشگر مؤسسه دارالاعلام لمدرسة اهلالبیتJournal Article20231119-از جمله شخصیتهایی که با وهابیت، مخالفت صریح دارد، شیخ عبدالفتاح یافعی است. یافعی در سال 1394ق در شهر یافع یمن متولد شد. وی بعد از گذراندن دروس ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد، البته مدرک فوق لیسانس خود را در دانشگاه وادی النیل سودان در رشته اصول دین، اخذ کرد. وی سفرهای علمی تبلیغی را به برخی از کشورها ازجمله: عربستان، هند، سوریه، پاکستان، اردن، مصر، آمریکا، اندونزی و... داشته است. یافعی دارای مسلک صوفیانه است که با نگارش کتاب و همچنین فضاهای مجازی به مقابله با وهابیت پرداخته است.https://serajemonir.darolelam.ir/article_183467_acd87cd5fd763201c81cbe07f2d8ee5f.pdf